مقدمه:
فاطمیه امسال که مصادف شده بود با ایام تعطیلات نوروز فرصتی دست داد تا مقاله ی مختصری در مورد حضرت زهرا سلام الله علیها تدوین کنم تا بخشی از آرزوی دیرینه ام در بزرگداشت مکتوب نام آن بانوی بزرگ، محقق شود. در این مقاله مطالبی فهرست گونه مطرح می شود تا در فرصتی دیگر به نحو تفصیل پیگیری شود. ان شاالله
فاطمه سلام الله علیها به اتفاق همه مسلمین، برترین بانوی عالم اسلام است؛ بانویی با عظمت که رفتار و گفتارش، الگو و هدایت گر است؛ الگویی نه برای مقطعی خاص و برای قشری خاص، بلکه الگویی برای همیشه تاریخ و برای همه انسانها.
در این مقال به بیان بخشی کوتاه از ویژگی های آن حضرت که می تواند الگوی همواره ی زندگی ما باشد، اشارت می رود.
یک: دغدغه هدایت امت
با نگاهی کوتاه در زندگی حضرت فاطمه، به روشنی می توان درک کرد که یکی از دغدغه های بزرگ آن حضرت، دغدغه هدایت امت بوده است. وقتی که می بیند مردم به بیراهه می روند، حساس می شود و فریاد برمی آورد؛ شاید که بتواند آنها را از انحراف بازدارد. او در این راه آبروی خود را به میدان می آورد شاید که مردم، حرمت پدرش رسول الله را پاس دارند و از مسیر انحراف برگردند اما دریغ و افسوس که چشم ها تاب دیدن حقیقتی که او می دید را نداشتند؛ آخرین تلاش آن بانوی بزرگ برای هدایت امت پیامبر، سخنان آتشین او در مسجد پیامبر و در برابر هزاران نفر از صحابه بود؛ خطبه ی سرشار از احساس، سرشار از تعقل و سرشار از معرفت و حکمت.
برای اثبات دغدمندی فاطمه نسبت به هدایت مردم، همین بس که نقل کرده اند:
روزی زنی نزد او آمد و گفت: مادری پیر دارم که در مورد نماز خود اشتباهی کرده و مرا فرستاده تا از شما مسألهای بپرسم. زهرا علیهاالسلام سؤال او را پاسخ فرمود. زن برای بار دوم و سوم آمد و مسأله پرسید و پاسخ شنید، این کار تا ده بار تکرار شد و هر بار آن بانوی بزرگوار، سؤال وی را پاسخ فرمود. زن از رفت و آمدهای پیدرپی شرمگین شد و گفت: دیگر شما را به زحمت نمیاندازم. فاطمه علیهاالسلام فرمود: باز هم بیا و سؤالهایت را بپرس، تو هر قدر سؤال کنی من ناراحت نمیشوم، زیرا از پدرم رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم شنیدم که فرمود: روز قیامت علمای پیرو ما محشور میشوند و به آنها به اندازهی دانششان خلعتهای گرانبها عطا میگردد و اندازه پاداش به نسبت میزان تلاشی است که برای ارشاد و هدایت بندگان خدا نمودهاند.
دو: ایجاد کانون گرم خانواده
خانه داری و ایجاد کانون گرم خانواده برای رشد و پرورش اعضای آن، یکی از والاترین هنرهای یک زن می باشد که اگر به خوبی به آن توجه شود و به نحو مطلوب، پاس داشته شود قطعا ثمرات و فواید عظیمی برای ساختن یک جامعه سالم در پی خواهد داشت. امروزه فمینیست ها به بهانه دفاع از حقوق زن، نقش والای زن در خانه و خانه داری را کم بها و کم ارزش جلوه می دهند و در تحقیر و تمسخر آن می کوشند، غافل از اینکه با این دوستی خاله خرسه مانند خود در حال نابودی فطرت اصیل زن هستند. و غافل از اینکه چنین دفاعی، پیش از آنکه دفاع باشد، خود هجمه ی سنگین علیه طبیعت اصیل زن است و پیش از آنکه تلاشی برای ستاندن حقوق زن باشد، خود به نوعی محروم کردن وی از بهترین حقوق است.
اگرچه حضور زن در صحنه های اجتماعی مفید و در مواردی، لازم است اما همه نقش ها و فعالیت های او در مقابل نقش خانه داری اش، تبعی، فرعی و غیر اصلی است و نقش اصلی، ضروری و پرفایده او همانا اداره خانه و برنامه ریزی برای مهرآفرینی و پرورش صحیح اعضای آن است.
از مهمترین و گرانبهاترین نقش ها و درس های فاطمه برای جامعه بشری، نقش خانه داری و تلاش او برای ایجاد کانون مهر و عاطفه و پرورش افراد خانه بوده است؛ ارائه الگویی برای تمامی دوران ها و بری همه جوامع. اهمیت ورزی فاطمه به خانه داری نه از سر جبر و ضرورت اجتماعی، بلکه از سر ارزشمندی ذاتی این نقش اصیل و والای زنانه است؛ او به خوبی میدانست که جامعه سالم و با نشاط و سرزنده از دل خانواده سالم و پرورش یافته بر می آید و می دانست که هیچ خدمتی برای زن در جامعه، بالاتر از خانه داری نیست و به همین جهت برای خانه داری و گرم نگه داشتن کانون خانواده اهمیت بسزایی قایل است و می فرماید: " زن در حالی به خدا نزدیکتر است که ملازم خانه باشد و از آن بیرون نشود ". البته معنای این سخن، نه این است که زن باید موجودی غیر فعال و منزوی در خانه باشد، بلکه مراد آن است که بهترین نقش زن، برنامه ریزی و تلاش او برای ایجاد یک خانواده سالم و سازنده است و اگر این نقش به خوبی ایفا شود، فرصت زیادی برای حضور در صحنه های دیگر نخواهد بود؛ لذا نقش آفرینی زن در همه عرصه ها غیر از عرصه خانه داری باید به صورت حداقلی باشد.
سه: سرشار از عاطفه، سرشار از تعقل
وجود حضرت زهرا به عنوان یک زن، وجودی بود سرشار از عاطفه و احساس و در عین حال از آن جهت که نمونه یک انسان کامل بود، سرشار از تعقل و اندیشه نیز بود. از آن حیث که وی یک زن بود، انتظار و توقع اولیه وعادی این است که بعد احساس و عاطفه در وی قوی تر باشد اما در مورد فاطمه سلام الله علیها چنین نبود که اگر بعد بعد عاطفی در او قوی باشد، لاجرم بعد تعقل وی حتی ذره ای کمتر باشد. عواطف و احساسات زنانه اگرچه نعمتی است بس بزرگ برای یک زن، اما فاطمه در عین داشتن آن عواطف به نحو کامل، سرشار از تعقل نیز بود و به موقع می توانست آن عواطف را با تعقل، مهار و کنترل کند.
اینک نمونه هایی کوتاه و مختصر از این شگفتی:
نمونه اول: شیخ مفید در کتاب امالی آورده است: پیامبر از سفری مراجعت میکند و فاطمه (س) را مییابد که پردهای بر در آویخته و دستبند نقرهای بر دست دارد، رسول خدا (ص) با خداحافظی سرد از او جدا میشود و فاطمه احساس می کند که رنجش پدر شاید به خاطر استفاده وی از آن پرده و زیور آلات است، در اینجا فاطمه می توانست طبق احساسات زنانه به زیور آلات دلخوش کند و برخورد سرد پدر را نادیده انگارد اما از آنجا که بعد احساس وی تحت مهار بعد تعقلش است، این احساس را کنار می گذارد؛ پرده را از در باز می کند و با دستبند نقره برای پیامبر میفرستد تا در راه خدا انفاق کند که پیامبر از این رفتار سرشار از تعقل فاطمه شگفت زده می شود و می فرماید: فاطمه همان کاری کرد که من میخواستم! سپس فرمود: "فداها ابوها"؛ یعنی پدرش فدای او باد! ( امالی شیخ مفید، ص 305، مجلس 41، حدیث 348 )
نمونه دوم: نمونه دیگر از برخوردهای سرشار از تعقل و احساس فاطمه سلام الله علیها در قضیه فشارها بر علی علیه السلام برای بیعت اجباری است که در دفاع از امام علی تمام همتش را به کار می گیرد و از حیث احساسی آنقدر دلشکسته می شود که تا مرز نفرین امت پیش می رود اما وقتی علی علیه السلام به او یادآوری می کند که پدرش رحمت عالمیان بوده است و اهل نفرین نبوده است، حضرت فاطمه احساس خود را به کناری می نهد و از نفرین امت خودداری می کند.
اکنون یک سوال:
فاطمه که در کنار عواطف، سرشار ازتعقل بود چرا در تاریخ آمده است که بعد از پیامبر ویژگی بارز و برجسته زندگی او گریه بود؟
شیخ عباس قمی در منتهی الآمال آورده است:
" ابن بابویه به سند معتبر روایت کرده است که «بکائون» یعنی بسیار گریه کنندگان پنج نفر بودند: آدم و یعقوب و یوسف و فاطمه بنت محمد صلی الله علیه وآله وسلم و علی بن الحسین صلوات الله علیهم اجمعین... اما فاطمه علیهاالسلام پس آنقدر گریست بر وفات رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم که اهل مدینه از گریه او متأذی شدند و گفتند به او که ما را آزار کردی از بسیاری گریه خود، پس آن حضرت می رفت به مقبره شهدای احد و آنچه می خواست می گریست و به سوی مدینه برمی گشت".
سوال این است که؛ آیا گریه های حضرت فاطمه صرفا از روی احساسات و عواطف و در غم از دست دادن پدر بود؟
یا اینکه فاطمه که به تعبیر پیامبر بالاترین زنان جهان و کاملترین نمونه انسانی در قالب زن است، گریه هایش راز و رمزی داشته است؟
آیا گریه های او سرشار از اعتراض به وضعیت پیش آمده بعد از پیامبر نبوده است؟
این سوالی است که همه ما مسلمانان؛ چه شیعه و چه سنی باید در آن بیش از پیش اندیشه کنیم تا راز و رمز آن را دریابیم.
چهار: وصیتی برای تفکر بیشتر
شیخ عباس قمی در کتاب منتهی الآمال در مورد نحوه وصیت حضرت زهرا آورده است:
" شیخ طوسی و کلینی به سندهای معتبر از حضرت امام زین العابدین و امام حسین علیهماالسلام روایت کرده اند که چون حضرت فاطمه علیهاالسلام بیمار شد وصیت نمود به حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام که کتمان کند بیماری او را و مردم را بر احوال او مطلع نگرداند و اعلام نکند احدی را به مرض او؛ پس حضرت به وصیت او عمل نموده خود متوجه بیمارداری اوبود واسماء بنت عمیس آن حضرت را در این امور معاونت می کرد ودر این مدت احوال او را پنهان می داشتند از مردم، چون نزدیک وفات آن حضرت شد وصیت فرمود که حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام خود متوجه غسل وتکفین اوشود ودر شب او را دفن نماید و قبرش را هموار کند؛ پس حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام خود متوجه غسل و تکفین و امور او گردید و او را در شب دفن کرد و اثر قبر او را محونمود".
سوالی بزرگ در اینجا خودنمایی می کند:
چرا فاطمه؛ بهترین دختر بهترین پیامبر این چنین وصیت کرد؟
چرا وصیت کرده است شبانه او را غسل و کفن و دفن کنند؟
چرا وصیت کرده است مردم بر جنازه اش نماز نخوانند؟!
چرا وصیت کرده است کسی به جز چند نفر شاهد بر دفنش نباشند؟!
چرا وصیت کرده است قبرش از همه پنهان باشد؟
راز و رمز چنین وصیت نامه غم برانگیز و چنان تشییع غریبانه چیست؟
این سوالی است فراروی همیشه تاریخ ...
شاید پژوهشگرانی بی تعصب و بی غرض، از شیعه و سنی و ...، فارغ از جنجال و هیاهو در مورد این سوالات بیاندیشند وجوابی شایسته و در خور بیابند و در پرتو آن، مسیر وحدت جامعه اسلامی را هموارتر نمایند.
شاید دقت در سخنان علی علیه السلام هنگام دفن فاطمه سلام الله علیها تا حدودی بتواند وصیت رازا آلودش را رمز گشایی کند که خطاب به پیامبر فرمود:
"ستنبئک ابنتک بتظافر امتک علی هضمها فاحفها السؤال و استخبرها الحال فکم من غلیل معتلج بصدره لم تجد الی بثه سبیلا و ستقول و یحکم الله و هو خیر الحاکمین".
( الکافی، ج1، ص459، باب مولد الزهرا علیهاالسلام، حدیث سوم).
به قلم حجت الاسلام رضا خدری مدرس کانون بصیرت بسیج دانشجویی استان بوشهر
مدیر حوزه علمیه استان بوشهر
نظر |