دو روز پیش بود که به خواب مادرش امده بود که :
مادر جانم می دونم توی این این سال ها خیلی سختی کشیدی، شرمنده ... اما اومدم یه خبر خوش بهت بدم ... یه دو روز دیگه با رفیقام بر می گردم ... نمیگم کدوم رفیق هام چون خودشون راضی نیستند... اما من بر میگردم ... ؛ بعد لبخند زده بود و همین...
مادر که از خواب بیدار شده بود، اصلا طور دیگری رفتار می کرد ... استرس داشت، خوشحال بود، می خندید، گریه می کرد ... شاید یک دقیقه هم حالت ثابتی نداشت...
مادر بیشتر از هر موقع در این سال ها خوشحال بود تا اینکه صدای اخبار توجه ش را جلب کرد ( صدای اخبار: ) ... پس از زحمات چند وقته ی گروههای تفحص و یافتن پیکر 72 شهید گمنام ، هفته آینده روز سه شنبه پیکر این شهیدان در تهران تشیع خوهند شد ، لذا ...
| + ادامه مطلب