نیروهای مخصوص به نیروهایی ویژه گفته میشود که در تیپ و لشکرها پخش میشوند و در شرایط ویژه و بحرانی وارد عمل شده، در عمق خاک دشمن نفوذ کرده به شناسایی و ماموریتهای تخریبی و ایضایی میپردازند.
جنگ و نزاع کلا چیز خوبی نیست ولی از این جنگی که به ما تحمیل شد، خیلی چیزها یاد گرفتیم. عشق و ایثار و جوانمردی، در همین جبههها متولد شد و آدمها را متحول کرد. خاطرهای که میخواهم برایتان تعریف کنم بیشتر شباهت به فیلمهای سینمایی دارد و برای جوانهای ما باور نکردنی است. خاطره ماموریت به خاک دشمن.
به ما ماموریتی دادند تا در یک منطقه ویژه پلی را منهدم کنیم. چون قرار بود رزمندگان به زودی عملیاتی را شروع کنند که آن پل در پاتک دشمن و در هم شکستن نیروهای ما نقشی حیاتی داشت. ماموریت، برون مرزی بود و حساس. آن سوی مرز، وادی تنهایی و غربت است، آن جاست که عشق شکل میگیرد و کسی به ما امر و نهی نمیکرد و تصمیم نمیگرفت، عشق بود که ما را بار خود میبرد.
ما یک تیم دوازده نفره بودیم و فرماندهی این عملیات ویژه به عهده من بود. با توکل به خدا راه افتادیم. روزها نمیتوانستیم حرکت کنیم چون هواپیماهای ملخ دارد دشمن که مثل هواپیماهای سمپاش بود و مرتب بالای سرمان دور میزدند و ما مجبور بودیم روزها در شکاف سنگ و صخره و خاشاک مخفی شویم و شبها حرکت کنیم.
پس از مدتی به جایی رسیدیم که روزهایش گرمای هلاک کنندهای داشت و شبهایی سرد و طاقتفرسا که برای گرم شدن مجبور بودیم به هم بچسبیم و همدیگر را بغل کنیم. در این نوع ماموریتهای طولانی معمولا حداقل بار و وسایل ضروری را با خود میبردیم. در این موقع سنگینی حق انگشتر و ساعت هم حس میشد، چه رسد به سلاح، مهمات و کنسرو و غذا. | + ادامه مطلب